به گزارش جام جم آنلاین از باشگاه خبرنگاران جوان، خودنویس، هم قشنگ است و هم با آن میشود خوشخط نوشت پس هرجور فکر کنیم هیچ نیاز خاصی بهخودکار نبود، ولی آنهایی که در قدیم با خودنویس مینوشتند، چنین فکری نداشتند.
در واقع آنها از دست خودنویس به ستوه آمده بودند. جوهر خودنویس زود خشک نمیشد و باید آنقدر صبر میکردند تا جوهر خشک شود. همین هم کارها را عقب میانداخت. مثلاً یک نویسنده باید کلی صبر میکرد تا جوهر یک ورق نوشتهاش کاملاً خشک شود.
در سال ۱۹۳۸ یعنی ۸۲ سال پیش یک رومه نگار مجارستانی بهنام «لازلو بیر» که از خودنویس خود و زمان زیادی که برای خشک شدن لازم داشت، به ستوه آمده بود با دیدن مرکبی که در چاپ رومه استفاده میشد، فکری به سرش زد. مرکب چاپ رومه خیلی زود خشک میشد و لازلو به این فکر افتاد که از آن داخل خودنویس استفاده کند. ولی یک مشکل جدی وجود داشت، مرکب چاپ هیچ وقت به نوک خودنویس نمیرسید، چون غلیظ بود و نمیتوانست در شیار نوک خودنویس جاری شود و به سطح کاغذ برسد؛ بنابراین او از برادرش که یک شیمیدان بود کمک گرفت و با تغییراتی کم در مرکب جوهر، کمی از غلظت آن کم کرد و چیزی شبیه جوهر خودکار امروزی را ابداع کرد.
البته هنوز هم این جوهر غلظت بالایی برای روان شدن در خودنویس داشت و بنابراین خودنویس را کنار گذاشت و به فکر قلم جدیدی افتاد که بتواند این جوهر غلیظ که سریع هم خشک میشود را به سطح کاغذ برساند.
لازلو در نهایت با کمک برادر خود توانست یک مکانیزم و ساختار جدیدی که ما امروز بهنام خودکار میشناسیم اختراع کند. ساختار خودکار بسیار ظریف، ولی در عین حال بسیار ساده است. یک خودکار از سه قسمت اصلی تشکیل شده است؛ ساچمه در نوک و محل اتصال کاغذ، بدنه نگهدارنده ساچمه و نهایتاً مخزن جوهر غلیظ. حالا که دارید این نوشته را میخوانید، میتوانید بروید و نگاهی به خودکار خودتان بیندازید و قسمتهای مختلفش را با دقتی بیشتر ببینید. میبینید، خیلی ساده است، ولی همین وسیله ساده، کلی کارمان را راه میاندازد. تصور کنید هنوز مجبور بودید با خودنویس بنویسید و منتظر خشک شدن جوهرش بمانید.
درباره این سایت